رسالة عمر بن الخطاب الى الملك الساساني یزدگرد الثالث، فيها يدعوه الى الإسلام مع الجواب

  • بادئ الموضوع بادئ الموضوع Kurd Day
  • تاريخ البدء تاريخ البدء

Kurd Day

Kurd Day Team
رسالة عمر بن الخطاب الى الملك الساساني یزدگرد الثالث، فيها يدعوه الى الإسلام
من: عمر بن الخطاب خليفة المسلمين
الى: یزدگرد الثالث شاه فارس
یزدگرد: أنا لا أرى مستقبلاً جيداً لك و لشعبك إلا في حالة قبولك إقتراحي بتقديم البيعة. في وقت من الأوقات كنتم تحكمون نصف العالم المعروف، ولكن الآن كيف إختفى حكمكم؟ لقد إنهزم جيشك في كافة الجبهات وأن شعبك محكوم عليه بالفناء. أقدم لك سبيلاً للنجاة. إبدأ بِعبادة الله الواحد الأحد، عبادة الله وحده الذي خلق كل شيء في الكون. نأتي بِرسالته إليكم و الى العالم، إنه هو الإله الحقيقي. أتركْ عبادة النار. إعطي أوامر لشعبك بالتوقف عن عبادة النار التي هي عبادة خاطئة والإنضمام إلينا من خلال الانضمام إلى الحقيقة.
تعبد الإله الحقيقي، خالق الكون. تعبد الله وتقبل الإسلام كطريق للخلاص. أتركْ جميع الطرق الوثنية والعبادة الخاطئة وتقبّلْ الإسلام كمُنقذ لك. هذا هو السبيل الوحيد للبقاء على قيد الحياة وتوفير السلام للفرس. إذا تريد خير العجم (كان العرب يُطلق هذا اللقب على الفرس وهو كنية تعني (غبي وأخرس)، فأنك ستختار الإسلام. البيعة هي السبيل الوحيد.
(التوقيع)
خلیفة المسلمین
عمربن الخطاب
ترجمة: مهدي كاكه يي من الفارسية الى العربية
.....................................................................

الجواب
هذه صورتان للرسالتَين الأصليتين لكل من عمر ويزركرد الموجودتَين في المتحف البريطاني
544.jpg


رسالة الملك الساساني (يزجرد الثالث) إلى خليفة المسلمين عمر بن الخطاب عندما دعاه عمر إلى الإسلامترجمة (نبز گوران) من الفارسية الى الكورديةترجمة (هاوڕێ كمال) من الكوردية الى العربية.نص الرسالةيزجرد(يزدكرد) الثالث الى: عمر بن الخطاب خليفة المسلمينبإسم (آهورا مزدا) خالق الحياة و الحكمةأنت في رسالتك كتبت أنك تريد إرشادنا الى ربك (الله أكبر) بدون أن تعرف حقيقة مَن نكون نحن وما نعبد. العجيب في الموضوع أنك جالس على كرسي خلافة العرب في حين أنّ مستوى فهمك (تفكيرك) هو مستوى فهم أي عربي من العوام. إنّ مستوى فهمك (تفكيرك) بالنسبة لنا هو مثل مستوى فهم رؤساء القبائل العربية المُشفَق عليهم. يا عُمر! أنت تدعوني الى عبادة إله الواحد الأحد من دون أن تعرف أن الفرس منذ آلاف السنين يعبدون إله الواحد الأحد ويسجدون لِربّهم في اليوم خمس مرات. العُرف والفن جزء من حياة الفرس منذ سنوات عديدة. عندما كنا نحن من صُنّاع العادات الفضيلة وحُسن الضيافة وحاملي راية (التفكير الحسن، القول الحسن، الفعل الحسن)، كنتم أنتم تأكلون السحلية والحشرات لأنه لم يكن لكم ما تاكلون غيرها، وكنتم تدفنون بناتكم البريئات. إن العرب لا يحترمون الإنسان، أنتم تذبحون مخلوقات الرب، بل حتّى أنكم تذبحون الأسرى وتعتدون على النساء وتدفنون بناتكم أحياءً وأنتم قطّاع طرق القوافل، تقتلون وتغنمون وتغتصبون أموال الناس. إن قلبكم من حجر. إننا نرفض كل هذه التصرفات الجنونية. كيف لكم أن تجدوا لنا إلهاً وأنتم تقومون بكل هذه الجرائم. أنت تقول لي بأن لا أسجد للنار! نحن نرى حب الخالق ونور الشمس في وهج النار. ان النور والنار تجعلاننا أن نرى شعاع الحقيقة والحق وأن نمنح قلوبنا الى الخالق لينوّرها ويساعدنا في أن نكون لطفاء مع بعضنا و نستنير كي يدوم الحب في قلوبنا الى الأبد. إنّ ربنا هو (آهورا مزدا) الذي أنتم الآن عرفتموه وسميتوه (الله أكبر)، ولكن نحن لسنا مثلكم. نحن نطوّر الحب بين البشر. نحن ننشر ونطوّر المحبة على الارض. منذ آلاف السنين ونحن نقوم بتطوير ثقافتنا وعاداتنا وفي نفس الوقت نحترم عادات وثقافات غيرنا، ولكنكم أنتم بإسم (الله) تُدمّرون و تنهبون على الأرض، تقتلوننا وتقتلون غيرنا وتأتون بالفقر والجوع، وبإسم الإله تخلقون الرعب والفقر. هل أنّ هذا الإله يأمركم بالقتل؟
وهل يأمركم بالتخريب و النهب؟
هل أنتم تبعية الإله (الله)، تقومون بإسمه بكل هذه التصرفات المشينة؟ أو بإسمه هربتم من الصحراء القاحلة وعن طريق غزواتكم ورؤس سيوفكم تعطون دروساً لِمحبة الله؟ نحن منذ آلاف السنين لنا ثقافتنا. قل لنا ما الذي سوف تُعلّموننا إياه عن طريق غزواتكم وإعتداءاتكم وقتلكم بإسم (الله أكبر)؟ ما الذي علّمتموه للمسلمين كي هم بِدورهم يعلّموا غيرهم؟ ما الذي تعلّمتموه أنتم كي تأتون الآن وتعلّمون به غيركم عن طريق الإكراه؟ مع الأسف كل الأسف... جيشنا الآن قد إنهزم أمام جيشكم. الآن يجب على الناس (مواطنينا) أن يسجدوا لهذا الإله الذي جاء إلينا من خلال سيوف العرب. أقترح عليك ان تجمع جيشك وترجعوا الى صحرائك، المكان الذي كنتم تعيشون فيه، المكان الذي لا توجد فيه ثقافة غير الخوف من النار (نار جهنم)، المكان الذي تحكمه القبائل و يأكلون (قمقموك) (هو نوع من الحشرات التي تعيش في الصحراء). أنا لا أقبل أن يعيش جيشك في بلادنا الخيّرة. الناس العرب الذين أتيتَ بهم لغرض القتل والنهب، لا تقبل منهم ان يقوموا بهذه الاعمال بإسم (الله). أُتركْ تصرفاتكم الإجرامية لأن الناس هنا يقبلون الإعتذار ويحسنون الضيافة. إنهم يزرعون بذورالصداقة أينما يذهبون. أنا أطلب منك ان تبقوا في الصحارى ولا تقتربوا من المدن الحضارية لأنّ معتقداتك رهيبة و همجية.
يزجرد الثالثملاحظة: هذه الرسالة جواب الملك الساساني (يزدغرد الثالث) لِرسالة كان قد بعث بها عمر بن الخطاب خليفة المسلمين إليه بعد معركة القادسية وقبل معركة النهاوند (رسالة عمر بن الخطاب ورسالة الملك الساساني هذه، كلاهما موجودتان في متحف لندن). بالرغم من وجود عبارات غير لائقة في الرسالة، إلا أن الأمانة العلمية تستوجب كتابة التاريخ الصحيح كما هو، دون تحريف أو التستر على جانب منه. كما أنه يجب أن تكون الترجمة أمينة، تتطابق تماماً مع النص الأصلي.
 
رد: رسالة عمر بن الخطاب الى الملك الساساني یزدگرد الثالث، فيها يدعوه الى الإسلام مع الجواب

نامه عمر ابن خطاب به یزدگرد سوم و جواب آن
آنچه برای آگاهی هم وطنان ارجمند ایرانی در ذیل می آید متن ترجمه نامه عمر خلیفه دوم به یزدگرد سوم ساسانی و پاسخ یزدگرد به عمر می باشد. نسخه اصلی این نامه ها در موزه لندن نگهداری می شود. زمان نگاشته شدن این نامه ها مربوط می شود به پس از جنگ قادسیه و پیش از جنگ نهاوند که حدوداً چهار ماه به طول انجامید .
از: عمربن الخطاب خلیفه المسلمین
به : یزدگرد سوم شاهنشاه پارس
یزدگرد! من آینده خوبی برای تو و ملتت نمی بینم مگر اینکه پیشنهاد مرا قبول کرده و بیعت نمایی. زمانی سرزمین تو بر نیمی از جهان شناخته شده حکومت میکرد لیکن اکنون چگونه افول کرده است؟ ارتش تو در تمام جبهه ها شکست خورده و ملت تو محکوم به فناست. من راهی برای نجات به تو پیشنهاد می کنم. شروع کن به عبادت خدای یگانه ، یک خدای واحد ، تنها خدایی که خالق همه چیز در جهان است. ما پیغام او را برای تو و جهان می آوریم ، او که خدای حقیقی است. آتش پرستی را متوقف کن ، به ملتت فرمان ده آتش پرستی را که کذب می باشد متوقف کنند و به ما بپیوندند برای پیوستن به حقیقت.
الله خدای حقیقی را بپرستید ، خالق جهان را. الله را پرستش نمایید و اسلام را بعنوان راه رستگاری خود قبول کنید. اکنون به راههای شرک و پرستش کذب پایان داده و اسلام را بعنوان ناجی خود قبول کنید. با اجرای این تو تنها راه بقای خود و صلح برای پارسیان را پیدا خواهی نمود. اگر تو بدانی چه چیزی برای عجم( لقبی که عربها به پارسیان می دادند به معنی کودن و لال) بهتر است ، تو این راه را انتخاب خواهی کرد. بیعت تنها راه می باشد.
(محل امضای عمر)
خلیفه المسلمین
عمربن الخطاب
پاسخ یزدگرد سوم به نامه عمربن الخطاب
از: شاهنشاه ، شاه پارس و غیره ، شاه کشورها ، شاه آریایی ها و غیر آریایی ها ، شاه پارسها و دیگر نژادها و نیز تازیان ، شاهنشاه پارس ، یزدگرد سوم ساسانی.
به: عمربن الخطاب ، خلیفه تازی( لقبی که پارسیان به عربها می دهند به معنی سگ شکاری )
به نام اهورا مزدا ، آفریننده جان و خرد. تو در نامه ات نوشته ای می خواهی ما را بسوی خداوندت الله البر هدایت کنی ، بدون دانستن این حقیقت که ما که هستیم و ما چه را پرستش می نماییم!
شگفت انگیز است که تو در جایگاه خلیفه تازیان تکیه زده ای! با اینکه خردت به مانند یک ولگرد پست تازی است ، ولگردی در بیابان تازیان ، و مانند یک مرد قبیله ای بادیه نشین!
مردک! تو به من پیشنهاد می کنی که یک ایزد یگانه و یکتا را پرستش نمایم بدون اینکه بدانی هزاران سال است که پارسها ایزد یکتا را پرستش نموده اند و پنج نوبت در روز او را عبادت می نمایند! سالهاست که در این سرزمین فرهنگ و هنر ، این راه عادی زندگی بوده است.
زمانیکه ما سنت میهمان نوازی و کردارهای نیک را در گیتی پایه گذاری نموده و پرچم ” پندار نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک “ را برافراشتیم ، تو و نیاکانت بیابان گردی می کردید ، سوسمار می خوردید زیرا که چیز دیگری برای تغذیه خود نداشتید و دختران بیگناه خود را زنده بگور می نمودید!
مردم تازی هیچگونه ارزشی برای آفریدگان خداوند قایل نیستند! شما فرزندان خدا را گردن می زنید ، حتی اسیران جنگی را ، به زنان تجاوز می کنید ، دختران خود را زنده بگور می نمایید ، به کاروانها یورش می برید ، قتل عام می کنید ، زنان مردم را دزدیده و اموال آنها را به یغما می برید! قلب شما از سنگ ساخته شده ، ما تمام این اعمال اهریمنی را که شما مرتکب می شوید محکوم می کنیم. چگونه شما می توانید به ما راه خدایی را تعلیم داده در حالیکه این گونه اعمال را مرتکب می شوید؟
تو به من می گویی پرستش آتش را متوقف کنم! ما ، پارسها عشق آفریدگار و نیروی او را در روشنی آفتاب و گرمای آتش مشاهده می نماییم. روشنی و گرمای آفتاب و آتش ما را قادر می سازد تا نور حقیقت را مشاهده نموده و قلبهایمان را به آفریدگار و به یکدیگر شعله ور نماییم. به ما کمک می کند تا به یکدیگر مهر بورزیم ، ما را روشن نموده و قادر می سازد تا شعله مزدا را در قلبهایمان زنده نگهداریم.
خداوندگار ما اهورا مزداست و عجیب است که شما مردم نیز او را تازه کشف کرده و او را بنام الله اکبر نامگذاری نمودید. اما ما مثل شما نیستیم ، ما با شما در یک رده نیستیم. ما به نوع بشر کمک می کینم ، ما عشق را در میان بشریت می گسترانیم ، ما نیکی را در زمین می گسترانیم ، ما هزاران سال است که فرهنگ پیش رفته خود را با احترام به فرهنگ های دیگر بر روی زمین می گسترانیم ، درحالیکه شما بنام الله سرزمین های دیگر را مورد تاخت و تاز قرار می دهید
شما مردم را قتل عام می کنید ،قحطی به ارمغان می آورید ، ترس و فقر برای دیگران به راه می اندازید ، شما به نام الله اهریمن می آفرینید. چه کسی مسئول این همه بدبختی است؟
آیا این الله است که به شما فرمان می دهد تا بکشید ، غارت نمایید و تخریب کنید؟ آیا این شما رهروان الله هستید که بنام او این اعمال را انجام میدهید؟ یا هردو؟
شما از گرمای بیابان ها و سرزمینهای سوخته بی حاصل و بدون منابع برخاسته اید، شما می خواهید از طریق لشگر کشی و زور شمشیرهایتان به مردم درس عشق به خدا دهید ، شما وحشیان بیابانی هستید ، در حالیکه می خواهید به مردم شهر نشین مانند ما که هزاران سال است در شهرها زندگی می کنند درس عشق به خدا بدهید! ما هزاران سال فرهنگ در پشت سر داریم ، که به راستی یک ابزار نیرومند می باشد! به ما بگویید؟ با تمام لشگر کشی هایتان ، توحش ، کشتار و قحط و قلا بنام الله اکبر ، شما به این ارتش اسلامی چه آموخته اید؟ شما چه چیز به مسلمانان آموخته اید که بر آن ابرام می ورزید تا آنرا به دیگر ملل غیر مسلمان نیز بیاموزید؟ شما چه فرهنگی از این الله خود آموخته اید ، که حالا می خواهید به زور آنرا به دیگران تعلیم دهید؟
افسوس آه افسوس... که امروز ارتش های پارسی از ارتش شما شکست خورده اند. اکنون مردم ما می باید همان خدا را پرستش نماییند ، همان پنج نوبت در روز را ، اما با زور شمشیر و او را به عربی عبادت نمایند . پیشنهاد می نمایم تو و دار و دسته راهزنت بساط خود را جمع کرده و به بیابانهای خود به جایی که در آن زندگی می کردید برگردید. آنها را به جایی برگردان که در آن عادت به سوختن در گرمای آفتاب را دارند ، زندگانی قبیله ای ، خوردن سوسمار و نوشیدن شیر شتر ، من اجازه نخواهم داد که تو دار و دسته راهزنت را در سرزمین های حاصلخیر ، شهرهای متمدن و ملت شکوهمند ما آزاد گذاری. این ”جانوران قسی القلب “ را ، برای قتل عام مردم ما ، دزدیدن زنان و فرزندان ما ، تجاوز به زنان ما و فرستادن دخترانمان به مکه بعنوان اسیر ، آزاد مگذار! به آنها اجازه نده تا بنام الله مرتکب اینگونه اعمال شوند ، به رفتار جنایتکارانه خود پایان ده.
آریایی ها بخشنده ، گرم ، میهمان نواز و مردمی نجیب بوده و هرجایی که رفته اند آنها بذر دوستی خود را گسترانده اند ، عشق و خرد و حقیقت. بنابراین ، آنها نباید تو و مردمت را برای رفتار جنایتکارانه و راهزنی مجازات نمایند.
من از تو درخواست می کنم که با الله اکبر خودت در بیابانهایت بمان و به شهرهای متمدن ما نزدیک مشو زیرا که اعتقادات تو ” خیلی مهیب “ و رفتارت ” بسیار وحشیانه “ می باشد.
(محل امضای یزدگرد سوم )
شاهنشاه یزدگرد سوم ساسانی
 
رد: رسالة عمر بن الخطاب الى الملك الساساني یزدگرد الثالث، فيها يدعوه الى الإسلام مع الجواب

بس رد السيساني كتير جريء ووقح على شخص مهزوم
شكرا لالك كوباني
 
عودة
أعلى